مجموعه تاريخي تخت سليمان تكاب- براي غربت اين مجموعه متاسف شدم- یکی از فاخرترین بناهای به یادگار مانده از تمدن ایران باستان و ایران دوره ایلخانی است که هيچ تلاشي براي شناساندن و جذت توريست در اين مجموعه انجام نشده است چرا كه نخستین قدم در این راه فراهم نمودن زير ساختهاست كه راه و کانالهای مواصلاتی يكي از مهم ترين انهاست...براي ديدن اين مجموعه بايد راه بسيار خطرناك و غير استاندارد "مائين بلاغ" را كه شاهيندژ را به تكاب وصل مي كند طي نمود... راهي كه فقط براي عبور تانك و ادوات نظامي مناسب است... تازه در طول مسير اروميه به تكاب كه بيش از 4 ساعت وقت مي گيرد هيچگونه سرويس و خدماتي براي مسافران انديشيده نشده... در كنار اين نگهبانان مجموعه حتي زحمت پاكسازي قسمتهاي مهم مجموعه را از برف سنگين براي مهمانان نوروزي به خود نداده بودند.... چه كسي پاسخگوست؟ بعد از سالها بعنوان متولد اين استان عزم خود را براي ديدن فاخرترين يادگار تاريخي اين خطه جزم نموده و همراه پدر، برادر و خانواده ام براي ديدن مجموعه تخت سليمان از اشنويه بسوي تكاب براه افتادم... از نقده، محمديار، مياندواب و شاهيندژ گذشتيم و پا در مسير دشوار و پر پيچ و خم شاهيندژ به تكاب كه از كوهستانات و ييلاقات پر برف و سرد "مايين بلاغ" مي گذرد نهاديم... جاده كه نمي شود گفت... نه استانداردي! نه آسفالتي! نه سرويسي! نه پليسي! نه امدادي! نه خط ممتدی ! نه خط مقطعی! نه تابلویی !..نه .... مسير بسيار طولاني و پوشيده از برف مايين بلاغ را البته با حذر از آرتيست بازي خطرناك برخي خودروهاي محلي- بدون حضور برداران همه جا حاضر راهنمايي و رانندگي يا همون پليس راه- پيموديم ..تقريبا 4 ساعت و اندي شده بود كه در راه بوديم... به سه راهي دندي- تكاب - شاهیندژ رسيديم... راهنمايان نوروزي هلال احمر چادر زده بودند اما افسوس كه آنچه را كه شايسته معرفي منطقه بود در اختيار نداشتند و به راهنمايي شفاهي برايمان بسنده كردند... بدون ورود به تكاب بسوي مجموعه راه افتاديم.. حداقل اينجا جاده بهتر بود هرچند كه در چندين نقطه دست اندازهاي وحشتناك فرياد شاسي پرايدم را به گوش فلك مي رساند! بماند... به شهر كوچك تخت سليمان رسيديم ... نرسيده به ورودي مجموعه، فضاي كمي را براي پارك و سرويس مهيا كرده اند كه بشدت گلي و غيرقابل تردد مگر با چكمه بود كه ما بهمراه نداشتيم! بهرحال از مسير سنگ فرش شده وارد شديم... درب ورودي و تهيه بليط براي 5 نفر... تمام محوطه از برف پوشيده بود بجز درياچه! يك مسير كوچك با پياده روي بازديد كنندگان باز شده بود كه بشدت گلي بوده و بايد براي عبور از ان حتما چكمه مي پوشيديم... تازه اون مسير هم فقط درصد كمي از محوطه را پوشش مي داد... هيچ تلاشي برای باز كردن مسيرهاي اصلي جهت بازديد كنندگان نوروزي از سوي متوليان مجموعه انجام نشده بود... يعني تنها تا كنار ايوان معروف به خسرو( داربست دار) مي توانستيم راه برويم و ساير قسمتها( معبد اناهيتا ، آتشكده آذرگشنسب، تونلها و دهليزها، محوطه هشت ضلعي ايلخاني و...) كه قسمت اعظم مجموعه را شامل مي شوند عملا هيچ تلاشي براي پاك كردن برفها و گشودن راه مسافران نوروزي برايشان انجام نشده بود... من مانده بودم چرا در درب ورودي اصلا براي بليط به كساني پول دادم كه اولين وظيفه خود را هم انجام نداده بودن!! بهرحال همراه برادرم اميد دل بدريا زده و با شكاندن راه و برفها در حاليكه تمامي كفشهايمان لبريز از آب و گل و برف بود تمامي محوطه را گشتيم اما ساير مهمانان كه اتفاقا شماره پلاك برخي از انان متعلق به تهران و ساير استانها بود نتوانستن حتي 20 درصد مجموعه را هم بدرستي مشاهده كنند... نبود راهنما و بروشور معرفي مجموعه هم بماند... حال سئوال من اين است كه اين همه شعار جذب توريست و سرمايه هاي خارجي و حتي جذب ايرانگردان و علاقمندان آثار و ابنیه تاریخی كه در مركز استان گوش فلك را كر كرده چرا در عمل حتي يك درصد ان هم در این مجموعه غریب و مظلوم محقق نمي شود؟؟؟ واقعا براي معرفي اين مجموعه يا موارد مشابه به ابتدايي ترين زيرساختها توجه شده است؟راه، مجموعه هاي بين راهي پذيرايي و سرويسهاي خدمات رسان؟؟؟؟ من متاسف شدم كه چرا با بي مسئوليتي اينگونه باعث غربت و مظلوميت استان خود شده ايم؟؟ واقعا چه كسي مقصر است؟؟؟ چه كسي پاسخگوست؟؟؟ چه كسي؟ با همه این سختیها تخت سلیمان را باید دید و باید زندگی درون ان را در طول تاریخش تجسم نمود می ارزد...نه یک بار ...بلکه بارها
نظرات